خصائص شهربانویه

حضرت شهربانو بانوی مطهّره ای است که ذخیرۀ خداوند برای نسل پاک امامت بود . تاریخچۀ زندگی این خانم بزرگوار به ایامی قبل ازدواج او با سیّد و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و ایامی بعد از ازدواج او باز می گردد . در این مقاله فرازهای زندگی این بانو با نگاه به آنچه که شخصیت معنوی او را نشان می دهد و مقام بلند او را برای ما روشن می کند ، مورد توجه قرار گرفته است .

برای این هدف دو مرحله را طی کرده ایم : اول : دسته بندی موضوعی فضائل بانوی ایران ، و دوم : تحلیل شخصیتی هر یک از فضائل بانوی ایران . در تقسیم بندی مناقب شهربانو ، آنها را به سه دسته تقسیم کرده ایم :

1 : افتخارات ؛ 2: نسب طاهر ؛ 3: اسارت تا ازدواج .

1 : افتخارات شهربانو

لیاقت و ظرفیت هایی در شهربانو وجود داشته ، که خداوند افتخارات بسیار عظیمی را نصیبش نموده است ، که داشتن یکی از آنها آرزوی هر کسی می تواند باشد . گوئی نیت پاک و طهارت ذات و نجابت و اصالت

ص: 102

خانوادگی دست به دست هم داده و جایگاه این افتخارات را فراهم کرده که شش عنوان است :

اول : امُّ الإمام

اینکه بانوئی در آن شأن و مقام باشد که بتواند حامل وجود مقدّس و نورانی امام معصوم علیه السلام یعنی حضرت زین العابدین علیه السلام باشد شرایط بسیاری را می طلبد . پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم در این باره می فرماید :

إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مَخْلُوقُونَ مِنْ نُورِ عَظَمَةِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُودِعُ اللَّهُ أَنْوَارَهُمْ أَصْلَاباً طَيِّبَةً وَ أَرْحَاماً طَاهِرَةً ؛

انبیا و اوصیا از نور عظمت خداوند خلق شده اند . خدا انوار آنان را به صلب های پدران پاکیزه و رحم های مادران پاک می سپارد. (1)

در واقع اگر از خود حضرت شهربانو در این باره بپرسیم خواهد گفت : من دختر پادشاه ایران در ناز و نعمت ملوکانه ، کجا باورم می شد خداوند لیاقت یکی از چهارده نور عصمت را نصیبم نمایند که همۀ عالم به برکت وجود آنان خلق شده است . این افتخاری است که با هیچ نعمت دیگری قابل مقایسه نیست و تا ابد بدان فخر خواهم کرد که جای افتخار دارد! چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود :

فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَكَ ؛

ص: 103

1- . من لا یحضرالفقیه ، ج 4 ، ص 297 .

به زودی بهترین اهل زمین در زمان خود بعد از تو را برایت به دنیا می آورد. (1)

دوم : اُمُّ الاوصیاء و الائمة علیهم السلام

مادر امام معصوم بودن یک افتخار بود که هشت افتخار دیگر از آن زاییده شد . در حالی که شهربانو مادر امام سجاد علیه السلام بود ، همزمان خداوند رحم پاک او را ظرف هشت امامی قرار داد که قرار بود از نسل امام چهارم علیه السلام قدم در این جهان بگذارند و در صلب حضرت زین العابدین علیه السلام بودند .

وقتی نسب امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام عسکری و حضرت مهدی علیهم السلام را از سوی مادرانشان بشماریم به شهربانو خواهد رسید ، افتخار عظیمی که جا دارد این بانوی پاک به بانوان جهان فخر کند و بگوید : من مادر نُه امام از فرزندان حسینم که هشت تن آنان فرزندان پسرم علی السجاد علیه السلام است ، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم بارها خبر امامت آن را داده است . دربارۀ این افتخار امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود :

وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛

این بانو مادر جانشینان پیامبر و مادر نسل پاک اوست .

ص: 104

1- . عیون المعجزات ، ص 62 ؛ الخرائج ، ج2 ، ص 751 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص 11 .

سوم : رابط ایران و غدیر

یقیناً مرکزیت تشیّع در ایران و اعتقاد اکثریت ایرانیان به امامت دوازده امام غدیر بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم یک عقیده از روی تفکر و مرتبط با ذات پاک شیعیان است و در این باره هیچ تفاوتی بین شیعیان ایران و کشورهای دیگر نیست و اصلاً تعلق به سرزمین خاصی ندارد .

اما به عنوان یک اتفاق شیرین و افتخارآمیز برای همۀ ایرانیان می توان گفت : غدیر یعنی امامت دوازده امامی که نُه تن آنان از سوی مادر ایرانی هستند و به ایران منتهی می شوند . آن شخصیتی که رابط ایران و غدیر است و این اتفاق زیبا با وجود او رخ داده کسی نیست جز حضرت شهربانو مادر امام زین العابدین علیه السلام که نه تنها ایرانی است که دختر پادشاه ایران از نسل پادشاهان ایران به خصوص انوشیروان عادل است . (1)

به عبارت دیگر جا دارد شهربانو به این تابلوی افتخار بنازد که کشور بزرگی مانند ایران را به سلسلۀ مظهر امامت و اعتقاد پاک غدیر ارتباط داده است ، و نقطۀ اتصالی بین این ملت عظیم و آن عقیدۀ آسمانی شده و این فخر ابدی را نصیب ایرانیان نموده است .

چهارم : لقب شهربانو

واژۀ « شهربانو » به معنای « بانوی شهر » و به عبارت دیگر « بزرگ بانوان یک شهر » و یا « افتخار بانوان شهر » و به اصطلاح امروزی « بانوی

ص: 105

1- . بحارالانور ، ج 15 ، ص 250 ، 254 و 276 .

اول شهر » است . هر یک از این معانی را در نظر بگیریم معنای بسیار بلندی است که کسی واقعاً صاحب چنین منصب و افتخاری باشد .

هنگامی به ارزش این عنوان پی می بریم که بدانیم این لقب را امیرالمؤمنین علیه السلام به این بانو داده ، و این اتفاق طی ماجرای شیرینی رخ داده است . با توجه به اینکه این بانو دختر پادشاه ایران بوده و پیداست که نسبت به بقیه بانوان دربار ساسانی لیاقت بیشتری داشته نام او را « شاه زنان » گذاشته بودند . وقتی او را به عنوان اسیر وارد مدینه کردند امیرالمؤمنین علیه السلام نامش را پرسید و او در پاسخ گفت : « شاه زنان » که به معنای « جهان بانو » یا « بانوی بانوان » و یا « سیدة النساء » می شود .

بلافاصله امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود :

تِلکَ ابنَةُ المُصطَفی صلی الله علیه وآله و سلم فاطِمَةُالزَّهراء علیها السلام ، وَ إنَّها سِتُّ العالَمِ ، فَامّا هذهِ سِتُّ البَلَدِ ؛

شاهِ زنان دختر حضرت مصطفی صلی الله علیه وآله و سلم فاطمه زهرا علیها السلام است که سیّده و بانوی همۀ عالم است ، و اما این خانم بانوی شهر خود بوده است .(1)

آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام نام او را از « شاه زنان » به « شهربانو » در زبان فارسی تغییر داد ، تا عنوان ابدی « سیّدة النساء » برای حضرت زهرا علیها السلام خدشه دار نشود .

ص: 106

1- . المثالب ( ابن شهر آشوب ) ، نسخه خطی ، ص 369 ؛ بصائر الدرجات ، ج 1 ، ص 593 .

پنجم : عروس حضرت زهرا علیها السلام

حضرت شهربانو به عنوان عروس ایرانی خاندان رسالت شناخته می شود . یعنی در درجۀ اول عروس پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم است و سپس عروس امیرالمؤمنین علیه السلام به حساب می آید . اما عرفاً به خاطر ارتباط بانوان عروس را به بانوی بزرگ خانه نسبت می دهند ، و از این نگاه شهربانو عروس صدیقۀ کبری فاطمۀ زهرا علیها السلام است . اما اصالت این افتخار آنگاه تکمیل می شود که بدانیم قبل از ماجرای اسارت ، خواستگاری از شهربانو واقعاً توسط پیامبر و حضرت زهرا علیهما السلام انجام

شده است ، که خود او چنین می گوید :

در خواب دیدم پیامبر و امام حسین علیهما السلام به خانۀ ما آمدند ، و آن حضرت از من برای امام حسین علیه السلام خواستگاری کرد و سپس مرا به ایشان تزویج نمود . سپس حضرت زهرا علیها السلام را در خواب دیدم و به دست آن حضرت مسلمان شدم و آن حضرت خبر از اسارت و سالم ماندن من تا رسیدن به امام حسین علیه السلام دادند .(1)

ششم : همسر امام حسین علیه السلام

بانویی ناشناخته از ایران کجا ، و همسر سیّدالشهداء من الاولین و الآخرین شدن کجا ؟! چه بسیار بانوانی که آرزوی همسری سبط

ص: 107

1- . الخرائج و الجرائح ، ج2 ، ص 751 .

پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم را داشتند اما از این افتخار نصیبی نبردند ، اما بانویی از دور دست های ایران به مدینه رسید و از بین آن همه خواستگارانش نصیب امام حسین علیه السلام شد ، تا هرجا نام امام حسین علیه السلام می درخشد همسری چون شهربانو در سایۀ او باشد و تا همیشۀ تاریخ او را زیر پرچم حسین بن علی علیهما السلام بشناسند .

اگر به همسر او برای امام حسین علیه السلام اضافه کنیم بودن را در کنار حضرت لیلی مادر علی اکبر علیه السلام و حضرت رباب مادر علی اصغر علیه السلام و جناب ام اسحاق مادر حضرت رقیه علیها السلام آنجاست که جا دارد این همه فخر خدادادی را به او تبریک بگوییم و او را بر قلّۀ افتخار ناظر باشیم .

2: نسب و پاکی شهربانو

در نگاه نَسَبی آباء و اجداد شهربانو مسائل مهمی از اعتقادات ما شیعیان مطرح است که دلالت بر سلسلۀ جلیله و پاک در نسبت به او می نمایند . از یک سو باید دارای نسب نامۀ مشخص و حلال زاده باشند و هرگز ولدالزنا یا حیض در مسیر نسبت ایشان نباشد . از سوی دیگر در انتقال نطفۀ امام علیه السلام باید همۀ صلب ها و رحم هایی که در مسیر آن از حضرت آدم علیه السلام تا ولادت امام علیه السلام صورت می گیرد پاک و مطهّر باشند .

از جهت دیگر اجداد امام باید موحّد و خداپرست باشند . در این باره می خوانیم :

لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ- يَنْسَخُكُمْ فِي أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ فِي أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ ؛

ص: 108

همیشه پیش چشم خداوند بودید که شما را در صلب های هر پاکیزه ای منتقل می کرد و از ارحام بانوان پاک منتقل می نمود ، به گونه ای که جاهلیت شما را آلوده نساخت .(1)

دربارۀ ابعاد شخصیتی شهربانو به پنج جهت اشاره می کنیم که مُهر تأیید آن از سوی معصومین علیهم السلام رسیده است :

اول : نسب ثبت شدۀ شهربانو

با اینکه شهربانو دختر پادشاه بوده ، اما باید دانست که مواظبت بر طهارت و اجتناب از آلودگی در نسب و اولاد خود را مراعات می کرده اند . نسب شهربانو به پادشاهان بزرگ ساسانی باز می گردد که نام آنان معروف است : شهربانو بنت یزدگرد سوم بن شهریار بن شیرویه بن خسرو پرویز بن انوشیروان .(2)

دوم : موحد بودن آباء شهربانو

از آنجا که دین زرتشتی از نظر اسلام مانند یهودی و مسیحی دین الهی شناخته می شود که به اصل این ادیان باز می گردد اگر چه بعداً تحریفاتی در آنها رخ داده باشد . لذا پدران شهربانو و خود او قبل از اسلام بر دین مجوس یا زرتشتی بوده اند و از موحّدین به حساب می آیند .

ص: 109

1- . بحارالانوار ، ج 100 ، ص 325 .

2- . کافی ، ج 1 ، ص 466 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص 13.

سوم : نسب شهربانو در لوح فاطمه علیها السلام

جابر بن عبدالله انصاری از حضرت زهرا علیها السلام ماجرای لوح آسمانی را نقل می کند که در آن نام دوازده امام بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم با انسابشان ذکر شده ، که فراز مربوط به امام سجاد علیه السلام چنین است :

ابو محمد علی بن الحسین العدل ، اُمُّهُ شهربانویه بنت یزدجرد شاهنشاه.(1)

چهارم : شهربانو نسب ایرانی امام سجاد علیه السلام

امام زین العابدین علیه السلام فرموده است :

« أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْن ؛ من فرزند دو برگزیده هستم »(2).

در بیان این کلام فرمایش پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم را شاهد می آورند که فرمود :

« اِنَّ لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ ؛ خداوند از بندگانش دو برگزیده دارد : از عرب قریش و از عجم فارس ».(3)

بر این اساس سخن امام سجاد علیه السلام بدین معناست که من فرزند دو برگزیده ام : از یک سو به قریش از عرب منتسب هستم و از سوی دیگر با

ص: 110

1- . کمال الدین ، ج 1 ، ص 307 ؛ عیون احبارالرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 33 .

2- . مناقب ابن شهر آشوب ، ج3 ، ص 304 .

3- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 4 .

فارس از عجم نسب دارم ، و شکی نیست که نسبت حضرت به قوم فارس از طریق مادرشان شهربانوست .

پنجم : امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند شهربانو و نرگس

نَسَب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از یک سو به قیصر روم باز می گردد که از طریق مادرش حضرت نرگس است ، و از سوی دیگر پادشاه ایران بازمی گردد که از طریق حضرت شهربانو است .

جالب است که این مطلب در کلام امام صادق علیه السلام آمده است . ماجرا به آنجا باز می گردد که یزدگرد هنگام فرار در برابر ایوان مدائن ایستاد و گفت :

خداحافظ ای ایوان ، من رفتم ولی به سوی تو بازمی گردم ، خودم یا یکی از فرزندانم .

وقتی از امام صادق علیه السلام دربارۀ سخن یزدگرد پرسیدند که گفته است « یکی از فرزندانم » ، فرمود :

ذَلِكَ صَاحِبِكُمْ الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ السَّادِسُ مِنْ وُلْدِي، قَدْ وَلَدَهُ يَزْدَجَرْد فَهُوَ وَلَدُهُ ؛

او صاحب شما حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به امر خدای عزّ و جل است که ششمی از فرزندان من است . او از نسل یزدگرد است ، و بنابراین فرزند او حساب می شود .(1)

ص: 111

1- . بحارالانوار ، ج 51 ، ص 164 .

3 : از اسارت تا ازدواج

همان گونه که خداوند حضرت نرگس ، مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در حصن حصین خود از دربار قیصر روم تا سامرا به سلامت آورد تا مادر منجی بشریت باشد ، حضرت شهربانو مادر امام سجاد علیه السلام را هم در کنف حمایت خود از دربار پادشاه ایرانی تا مدینه آورد تا مادر نُه امام باشد . برای اینکه این ماجرا مسیر عادی خود را طی کند جنگ بین مسلمانان و پادشاه ایران در گرفت و این بانو طی آن اسیر شد همان گونه که جنگ بین مسلمین و قیصر روم در گرفت و حضرت نرگس به اسارت درآمد .

مهم این است که مراحل این انتقالات مکانی و زمانی شامل معجزات و کرامات و وقایعی است که عظمت حضرت شهربانو را روشن می سازد و خصائص این بانو را به ما نشان می دهد . اکنون در پنج مرحله مسیر اسارت تا ازدواج او را پی می گیریم :

اول : استقلال از شهربانو در مدینه

خبر آوردن دختر شاه ایران به مدینه برای مردمی که فقط نامی از شاهزادگان شنیده بودند ، تازگی داشت . این بود که همۀ مردم به خصوص دختران مدینه که ارتباطی از نظر دختر بودن بین خود و شاهزاده خانم احساس می کردند از خانه ها بیرون آمده و به استقبالش رفتند تا از نزدیک او را ببینند . امام باقر علیه السلام می فرماید :

لَمَّا قَدِمَ بِابْنَةِ يَزْدَجَرْدَ عَلَى عُمَرَ وَ أُدْخِلَتِ الْمَدِينَةَ أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى الْمَدِينَةِ وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْءِ وَجْهِهَا ؛

ص: 112

وقتی دختر یزدگرد را آوردند و او را وارد مدینه کردند دختران مدینه برای دیدن او بیرون آمدند و مسجد از نور صورت او روشن شد .(1)

دوم : شهربانو صورتش پوشاند!

در حالی که همه محو جمال و زیبایی دختر پادشاه ایران بودند ، عمر بن الخطاب به عنوان کسی که جنگ با ایران را به راه انداخته وارد مسجد شد و شهربانو از همهمۀ مردم فهمید که او چه کسی است ! این بود که با ورود او سه کار انجام داد :

1: صورت خود را پوشاند ، که یا دست بر صورت گذاشت و یا با پارچه ای صورتش را از نگاه عمر برگرفت .

2: صدا زد : « آه »! و در روایتی « اُف » که با این جمله به حال خود و در دست داشتن امور مردم توسط شخصی مثل عمر آهی کشید و تأسف خورد ، و یا بر چنین شرایطی اف و لعنت فرستاد از اظهار بیزاری نمود .

3 : بعد از آن گفت : « بیروج باد هرمز » ، که گویی کمی تعریب شده و صحیح آن « بی روی باد هرمز » است . در واقع اجداد خود را نفرین می کرد که دین پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم را

ص: 113

1- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 9 .

نپذیرفتند و نامه دعوت به اسلام آن حضرت را پاره کردند و باعث شدند چنین روزی پیش آید .(1)

عمر با شنیدن این جمله از او احساس کرد به او ناسزا می گوید! لذا گفت : « أَ تَشْتِمُنِي هَذِهِ ؛ آیا این دختر به من ناسزا می گوید »؟ و سپس تصمیم بر مجازات او گرفت . امیرالمؤمنین علیه السلام عمر را کنار زد و فرمود : چنین حقی نداری! گویا می خواست بفرماید : وقتی زبان او را نمی فهمی و نمی دانی که چه می گوید چگونه می خواهی او را مجازات کنی .(2)

سوم : انتخاب همسر با ابطال اسارت

امیرالمؤمنین علیه السلام به عمر فرمود : پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرموده :

«إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ ؛ هرگاه کریم و بزرگوار قومی نزد شما آمد او را اکرام نمایید ».

بنابراین چنین حقی نداری زنان را به عنوان اسیر بفروشی . من سهم خود را از آنان بخشیدم . به دنبال کلام حضرت ، بنی هاشم و نیز مهاجر و انصار سهم خود را بخشیدند و عمر در تصمیمش بر فروش اسرا شکست خورد . آنگاه حضرت فرمود : اکنون شهربانو اختیار دارد که ازدواج نماید یا نه ، و اگر ازدواج را می خواهد انتخاب هر مردی با خود اوست و نمی توان به او اجبار کرد .

ص: 114

1- . کافی ، ج1 ، ص 47 ؛ دلائل الامامه ، ص 196 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص9 .

2- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 9 ؛ الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 750 .

اینجا بود که از او پرسیدند : آیا مایل به ازدواج هستی ؟ شهربانو سکوت کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : سکوت او دلیل بر تمایل و رضایت اوست . اکنون انتخاب باقی می ماند .

با اینکه درخواب امام حسین علیه السلام را دیده بود و می شناخت ، اما در ظاهر چون سلمان از بین آن جمعیت فارسی را می دانست به عنوان راهنما خواستگاران را به او معرفی کرد . او هم گفت : اگر اختیار با من است امام حسین علیه السلام را می خواهم . اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه السلام با حذیفه خطبۀ عقد را خواندند و علی رغم تصمیم عمر ، ازدواج شهربانو صورت گرفت و مسألۀ اسارت منتفی شد .(1)

چهارم : در خانۀ حسینی تا بارداری

امیرالمؤمنین علیه السلام سفارش شهربانو را به داماد یعنی پسرش امام حسین علیه السلام کرد و فرمود :

احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَك ؛

او را در حفظ خود داشته باش و به او نیکی کن ، که به زودی بهترین اهل زمین در زمانش بعد از تو را به دنیا خواهد آورد.(2)

و این در واقع بشارت به ولادت امام زین العابدین علیه السلام بود که پدر امامان بعد از خود است . سال ها از آن روز شیرین ازدواج گذشت تا در

ص: 115

1- . دلائل الامامه ، ص 196 .

2- . الخرائج و الجرائح ، ج2 ، ص 751 .

پنجم ماه شعبان سال 38 هجری یعنی دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام خداوند امام سجاد علیه السلام را به عنوان « علیّ اوسط » از مادری به نام شهربانو به امام حسین علیه السلام عطا کرد تا در کنار علی اکبر و علی اصغر علیهما السلام تاج افتخار فرزندی به نام « علی » را داشته باشد که امام حسین علیه السلام فرمود : اگر خدا صد پسر به من دهد نام همۀ آنها را « علی » خواهم گذاشت . چهارمین امام معصومی که سلسلۀ امامت تا قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف توسط او حفظ شد .

پنجم : سلام بر شهربانو

در خاتمه جا دارد همان سلامی را که تقدیم حضرت نرگس مادر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می نماییم خطاب به حضرت شهربانو بر زبان آورده عرض ادب نماییم :

السَّلَامُ عَلَى وَالِدَةِ الْإِمَامِ ، وَ الْمُودَعَةِ أَسْرَارَ الْمَلِكِ الْعَلَّامِ ، وَ الْحَامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنَامِ ، وَ الْمُسْتَوْدَعَةُ أَسْرَارَ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكِ أَحْسَنْتِ الْكَفَالَةَ ، وَ أَدَّيْتِ الْأَمَانَةَ ، وَ حَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ ، وَ حَمَلْتِ وَلِيَّ اللَّهِ ، وَ بَالَغْتِ فِي حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ ؛

سلام بر مادر امام ، که اسرار خداوند ملک علام را او سپرده شد و باردار اشرف مردم بود ، و اسرار رب العالمین نزد او به ودیعه سپرده شده بود . شهادت می دهم که سرپرستی از فرزند را به خوبی انجام دادی و امانت را به مقصد رساندی ، و سرِّ خدا را حفظ کردی و ولیّ خدا را حمل نمودی ، و در حفظ حجت خدا نهایت سعی خود را نمودی .(1)

ص: 116

1- . المزار ( مشهدی ) ، ص 663 .

اثر : نویسندۀمحقق و پرکوش و ولائی

آقای محمد حسین رحیمیان

*****