سرودۀ : شاعر و دلدادۀ علوی و ولائی
آقای سیّد احمد علوی از قم
حُسن انتخاب
دمی از چهرۀ خود بر نمی دارد حجابش را *** نباید چشم نامحرم ببیند آفتابش را
جهان شاهی که بین آن همه سردار در مجلس *** ندیده می شناسد حضرت عالیجنابش را
جهان شاهی که با فرمان حیدر شهربانو شد *** جدا کرد از همه غیر از حسین آنجا حسابش را
مسلمان شد به دست فاطمه در عالم رؤیا *** بخوان در شرح « مرات العقول» آیات نابش را
حسین از شهربانو خواستگاری کرد و می دانست *** خودش از سالهای سال پیش از این جوابش را
سکوتش از رضایت بود و تا لب بسته آری گفت *** ملائک آفرین گفتند حُسن انتخابش را
چه تقدیری نصیبش شد که کل شهربانوها *** در اقصای جهان حتی نمی دیدند خوابش را
موحّد زاده ای که افتخار اهل ایران شد *** بنازم جلوۀ بی انتهای ماهتابش را
چه نامی داشت فرزندش که وقت یا علی گفتن *** فرشته عاجز است از اینکه بشمارد ثوابش را
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب *** در این اصل و نسب بنگر شکوه بوترابش را
عجب نامی که قرآن خدا از باء بسم الله *** معطر کرده با نام علی ام الکتابش را