نوعروسِ سرورِ زنها / احمد رفیعی وردنجانی

سرودۀ : شاعر نکته سنج و دلدادۀ اهل البیت علیهم السلام
آقای احمد رفیعی وردنجانی از شهرکرد

کیست اوکه رنج ها ، آسان به لطف او شود *** بانگاهش هرچه غم باشدبه دل جارو شود
کیست این نور خداوندی که وقت دیدنش *** هر دلِ آزاده مست از گفتنِ یا هو شود

هرکه باشد نور را مشتاق ، گردد غرق نور *** هر که باگل می نشیند ، مثل گل خوشبو شود
جلوۀ خورشید نورافشان حق راهر که دید *** خود اگر حائل نباشد ، بی امان حق جو شود

می رود تا آسمان عشق راهش مستقیم *** هر که با راه حسین بن علی همسو شود
می شود باگوشۀ چشمش به خوشبختی رسید *** شهربانو می شود با او جهان بانو شود

ای برای عشق او دل کنده از دنیا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام
شهربانو گفت در گام نخستین یا حسین *** غم چه خواهد داشت هرکس آشنا شد با حسین

شهربانو تا قدم برداشت در دل گفت کاش *** کار من هرگز نیفتد با کسی الا حسین
قبل از آنکه همسر مولا شود از هرچه داشت *** دست شست و بنده شد در مکتب مولا حسین

هر نفس در جان خود شوق وصال دوست داشت *** آرزویش بود که با سر شتابد تا حسین
بس که با شوق وصال او به خلوت اشک‌ریخت *** قطره ای شد غرق مهر حضرت دریا حسین

شهربانو با دعایش مونس ارباب شد *** دست رد کی می زند بر عاشقان آقا حسین
ای نگاهت بر امامت عشق رامعنا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

با اسارت رفتنش شهزادۀ آزاد شد *** خانه ی بختش نشد هرگز خراب ، آباد شد
عشق بار دیگری با شیوه ای اعجاز کرد *** پیش چشمی با بصیرت یک جهان ایجاد شد

این حقیقت بوده از روز ازل همراه خلق *** رهرو راه خدا هر کس که شد امداد شد
شهربانوی دیار کاخ ها و شاه ها *** مادر والا مقام حضرت سجاد شد

او که با هر واژه ای که شعله زد از خطبه هاش *** آتشی بر روزگار خصم بی بنیاد شد
هر الفبایی که این مادر به طفلش یاد داد *** در ره احقاق حق یک آسمان فریاد شد

ای به داد شیر مردت مانده عاشورا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام
تا رسیدی یافتی از نور رخسارش قرار *** سرزمین جان تو گردید لبریز از بهار

حق شود یار کسی که در مسیر زندگی *** می شود با نور چشم حضرت صدیقه ، یار
زندگی تفسیری از نو یافت پیش چشم تو *** روزهای پر سعادت را شدی امیدوار

به چه بانویی که با مردانگی در راه عشق *** پای کار او شدی باهستی خود ماندگار
بهرمند از خوان الطاف خداوندی شده *** هر که مانده پای عهد خویشتن با این تبار

نوری از هر سجدۀ سجاد آید سوی تو *** از صحیفه می رسد برکت برایت بیشمار
می رسد از هر دعایش بر تو هم یک دنیا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

عشق وقتی اینچنین شد عشق اعظم می شود *** بهترین احوال از فیضش فراهم می شود
او که با جان شد مرید مکتب عشق حسین *** از صفا و پاکی اش مانند مریم می شود

ماهتابی که کسی یک تار مویش را ندید *** با حسین بن علی همراه و محرم می شود
ثبت گردد نام او در دفتر آزادگی *** تا انیس اشرف اولاد آدم می شود

او اسیر عشق شد با لطف حق آزاد شد *** کی اسیر عشق از شهزادگی کم می شود
رشک هر شهزاده ای گردد مقام عالی اش *** نو عروس سرور زنهای عالم می شود

ای نصیبت سرنوشت بهترین زنها سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام
هر که شد یار حسین از جان سلامش می کنیم *** گوشه ای از خانۀ دل را به نامش می کنیم

با کسی که دشمن او شد همیشه دشمنیم *** هرکه او را دوست دارد احترامش می کنیم
هر دم از زیبایی رفتار او دم می زنیم *** شعر را وقف سرودن از مقامش می کنیم

مجلس سادات می گردد به پا در شان او *** اینچنین جانانه تجلیل از مرامش می کنیم
هر که با این خاندان پیوست فرجامش نکوست *** یاد از این شهزاده و حسن ختامش می کنیم

او نبوده کربلا اما همیشه در خیال *** یاد از او در جمع نسوان خیامش می کنیم
ای به خاک کربلا در آه و واویلا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

تا که آبادی ست در این عشق ویرانی چرا ؟ *** سوختن در رنج و اندوه و پریشانی چرا؟
می شود وقتی که با عشق حسین آزاده شد *** در میان محبس تردید زندانی چرا ؟

تا بهشت وصل‌حق گردد فراهم با حسین *** گوشه ای رنجور کنج کاخ ساسانی چرا؟
می شود تا عازم مُلک بقا شد با حسین *** اینچنین در گیر و دار عالمِ فانی چرا؟

میهمان حضرت عشق است مهمان حسین *** عاقلی غافل شود زینگونه مهمانی! چرا؟
کو به این عالم گران تر دُرّی از عشق حسین *** جان ندارد در ره این عشق ارزانی چرا؟

تا جهان باقیست بر تو می رسد از ما سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

*****